اتفاقاتی که مرداد ۳۲ افتاد و فرجام آن که شکست دولت ملی دکتر مصدق بود، از معدود اتفاقات تاریخ معاصر ماست که در ذهنیت و خاطره جمعی ایرانیان ماندگار شده است.
نگرانیها درباره سرنوشت ۲۱۱ اثر نفیس تارخ ایران آنقدر زیاد شد، که سرانجام جبرئیل نوکنده، رییس کل موزه ملی ایران به حرف آمد. او گفته این آثار که آذر ۱۴۰۲، در دولت سیزدهم از ایران به چین فرستاده شده بودند، سرانجام در فروردین ۱۴۰۴به کشور بازگشتند. اظهارنظری که البته پرسشهای زیادی را برانگیخته و نگرانیها درباره وضعیت این آثار همچنان پابرجاست. چراکه مشخص نیست این آثار تحت چه قرارداد و چارچوب مشخصی برای نمایش به چین فرستاده شدند و چرا دوره نمایش آنها که قرار بود شش ماه باشد، حدود ۱۵ ماه به درازا کشید؟ چرا تا پیش از افشای اخباری درباره این آثار، رییس موزه ملی هیچ خبری از بازگشت آنها در فروردین ۱۴۰۴ نداده بود؟ برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا باید اصل این ماجرا را مرور کنیم و ببینیم که آثار تاریخی ایران چرا سر از چین در آورد و چگونه رفتهرفته نگرانیها درباره سرنوشت این آثار برانگیخته شد؟
در این پایاننامه، محمد حاجیزاده با نگاهی انتقادی، تحولی صدساله را دنبال میکند؛ از مشروطه تا جمهوری اسلامی. او نشان میدهد که حاکمیت قانون، اگرچه در شعارها حضوری پررنگ داشته، اما در عمل همیشه زیر سایه قدرت، سنت، و استبداد مانده است. پژوهش، تصویر دقیقی از چگونگی شکست اندیشه «دولت قانونمدار» در برابر واقعیتهای قدرتمحور پهلویها و نهادگرایی مذهبی در جمهوری اسلامی ارائه میدهد. این پایاننامه نه فقط روایت تاریخی، که هشدار سیاسی است: بدون حاکمیت قانون، هیچ جامعهای مدرن نمیشود.
رئیس جمهور با تاکید بر ضرورت احیای مجموعه ربع رشیدی، هدف کلی از احیای این مجموعه را بازسازی شکوه تاریخی-علمی و تبدیل آن به قطب منطقهای آموزش و تبادل علمی در سطح بینالمللی توصیف و بر ضرورت ترسیم تصویری دقیق و روشن از ابعاد این پروژه برای تسهیل مسیر اجرا تأکید کرد.
میراث باستانی، گنجینهای ارزشمند و بازتابدهنده هویت هر ملت است. اما پرسش اساسی اینجاست که چگونه میتوان این هویت را پاس داشت و از آن به درستی مراقبت کرد؟ مروری بر عملکرد دولتها و نسلهای گوناگون نشان میدهد که با گذشت زمان، دغدغه حفظ این یادگارهای کهن رو به افول گذاشته و وضعیت نگهداری آنها نگرانکنندهتر شده است. چگونه است که این ثروت ملی، که هزاران سال پابرجا مانده، در سالهای اخیر شاهد تخریب و بیتوجهی بوده است؟ چه عواملی سبب میشوند که این میراث نه تنها برای مردم، بلکه برای برخی دولتمردان نیز اهمیت خود را از دست بدهد؟ چه کسانی در این میان مقصرند و چرا دیوارهای یک بنای تاریخی جولانگاه یادگارینویسیها میشود؟ در همین راستا به مناسبت فرارسیدن «روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی»، روزنامه اینترنتی فراز با دکتر «مجید منتظر ظهوری»، عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، به گفتوگو نشسته تا زوایای این موضوع مهم را بررسی کند.
دکتر مجید منتظرظهوری: ما در حوزه میراثفرهنگی هم کارنامه مثبت داریم و هم منفی؛ اما باید بپذیریم بخش منفی و کمبودها در میراثفرهنگی بهویژه بافتتاریخی و ابنیه، بسیار بیشتر از کارنامه مثبت او است |هر منطقه و شهری که میزان بافت و بنای تاریخیاش بیشتر باشد قطعا با چالشهای بیشتری برخوردار است | هیچگاه تلاشی صورت نگرفته است که با آموزش به مردم، صلحی میان مردم و تاریخ برقرار شود| آن بخشی از سودجویی جامعه که منجر به تخریب بناها میشود، شاید تحت شعاع اقتصاد و جامعه باشد.