۱۱ سپتامبر

سپتامبر همواره ماهی خونین در تاریخ بوده است؛ از کودتای «پینوشه» در شیلی تا «‌حملات ۱۱ سپتامبر » در آمریکا. اما آیا واقعا یازده سپتامبر «چشم‌گیرترین تروریسم» بود؟ وقتی تاریخ را فراتر از مرزهای آمریکا نگاه کنیم، می‌بینیم تروریسم محدود به نیویورک و واشینگتن نیست.

اگر بن لادن چهره کاریزماتیک القاعده بود، آقای ظواهری مغز گروه بود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که او مغز متفکر واقعی حملات ۱۱ سپتامبر بود. اگرچه او فاقد آموزش رسمی مذهبی بود، اما به ترویج مفهوم تکفیر کمک کرد، که به موجب آن مسلمانان می‌توانستند مرتد اعلام شوند و در نتیجه اهداف معتبری برای افراط‌گرایان قرار بگیرند.

به گفته مقامات آمریکایی، ایالات متحده ایمن الظواهری، رهبر القاعده و یکی از تحت تعقیب ترین تروریست های جهان را که بر حملات 11 سپتامبر 2001 نظارت داشت، کشته است.

پس از سرنگونی دولت طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱، نیروهای آمریکا و ناتو در این کشور ماندند تا از قدرت گرفتن مجدد طالبان جلوگیری کنند و نگذارند تا دوباره این کشور به پناهگاهی برای تروریست‌هایی تبدیل شود که تهدید به حملات جهانی می‌کنند.

در بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر ، وزیر خارجه اسرائیل در پیامی ضمن حمایت از آمریکا گفت: حمله به آمریکا به مثابه حمله به ماست.

پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) در پی دستور رئیس‌جمهوری این کشور، نخستین بخش از اسناد محرمانه ۱۱ سپتامبر را منتشر کرد.

اگر یک حمله تروریستی دیگر در ایالات‌متحده به وقوع بپیوندد، آیا رؤسای جمهور این کشور این توان را دارند که با هدف‌گیری دقیق و توضیح انگیزه تروریست‌ها و تمرکز بر ایجاد تاب‌آوری در جامعه، پاسخ شهروندان خود را داده و آنها را قانع نمایند؟ این سؤالی است که امریکایی‌ها باید از خود بپرسند و رهبران‌شان نیز موظف‌اند پاسخ‌گو باشند.

اسپنسر آکرمنِ روزنامه‌نگار در کتاب جدیدش با عنوان «حکومت ترور: عصر ۱۱ سپتامبر چطور امریکا را بی‌ثبات کرد و ترامپ را روی کار آورد» می‌نویسد: رد بسیاری از آنچه امریکای امروز را در هم شکسته می‌توان در اقدامات و واکنش‌های اوان دهه ۲۰۰۰ پی گرفت.

درست ۲۰ سال پس از ترور احمدشاه مسعود، احمد مسعود جا پای پدرش گذاشته. او از دره پنجشیر مردم افغانستان را به قیام ملی علیه طالبان فراخوانده است.