در آزمایشگاهی در دانشگاه ویسکانسین، صبح ۲۲ می ۲۰۰۱، دانشمندان با شگفتی به تصاویر رزونانس مغناطیسی خیره شده بودند. مغز یک راهب بودایی به نام متیو ریکارد، فعالیت بیسابقهای در ناحیه مرتبط با شادکامی نشان میداد.
نتایج مطالعات محققان نشان داده است که ما با افزایش سن، بیخبری و جهل را انتخاب میکنیم، حتی زمانی که دانش مفیدتر است. این مطالعه میگوید ما در یک سن مشخص تصمیم میگیریم بیشتر به مغز خود استراحت دهیم.
میلوفا اینشتین-ماریچ، در سالهای دشوار اولیه زندگی اینشتین (از آغاز تحصیل در رشته فیزیک در سال ۱۸۹۶ میلادی تا رسیدنش به اوج در سال ۱۹۱۴)، از نظر فکری و عاطفی پشتیبان او بود. تا ۴۰ سال پیش شناخت زیادی درباره او یا فرزندانش وجود نداشت تا اینکه در سال ۱۹۸۶ میلادی و با کشف نامههای شخصی میان او و اینشتین، میلوفا در کانون توجهها قرار گرفت.
دانشمندان دانشگاه بوستون کشف کردند که مغز هنگام مواجهه با رویدادهای مهم یا هیجانانگیز، نهتنها همان لحظه بلکه حتی جزئیات ساده قبل و بعد از آن را هم ماندگارتر ثبت میکند.
در ۶۶ سالگی، کابوسی مداوم دارم؛ نه درباره بدهی مالی، بلکه درباره بدهی خواب! متخصصان میگویند هر شب که کمتر از هفت تا نه ساعت بخوابید، بدهی خواب انباشته میکنید. این کمبود، سلامت جسم و روان را به خطر میاندازد. حالا که در دهه ششم زندگیام هستم، تصمیم گرفتهام این بدهی را جبران کنم، اما آیا واقعاً ممکن است؟
مغز انسان در حالت هیپنوتیزم به شدت تلقینپذیر میشود و میتواند بر اساس باورها، تخیلات یا حتی پیشنهادهای مستقیم هیپنوتراپیست، داستانهایی را سر هم کند. به همین دلیل است که بسیاری از این «خاطرات»، با اطلاعاتی که از فیلمها، کتابها یا داستانهای عامیانه به ذهن ما نفوذ کرده، همخوانی دارند.