میراث روشنفکری چپ در ایران سویه های غریبی پیدا کرده و به تازگی به سمت ائتلافی مخفی و رازآلود با مافیا و صاحبان ابزارتولید پیش رفته که در نوع خود بی نظیر است. در این جُستار با کمک گرفتن از منطق درونی نظریه اقتصادی مارکسیسم توضیح خواهیم داد که چگونه مارکسیست های بومی به جای حمایت از حقوق کارگر و نیروی کار، در ائتلاف با راست و صاحبان سرمایه و ابزارتولید -که از نیرویکار خارجی افغان -استفاده میکنند، در پی کسب هر چه بیشتر ارزش اضافی هستند ولی با پرده ای از ایدئولوژی (فریادهای زهرآگین به اصطلاح ضدنژادپرستی)خواهان باقی ماندن میلیونها مهاجر غیرقانونی و حتی واردات بیشتر کارگرانی هستند که از صنایع غیرمولّد تا حوزههای پرسود دیگر فعالیّت میکنند و یا در واحدهای خدماتی مربوط به خُرده بورژوازی (مانند رستورانداری) با حداقل حقوق یک کارگر ایرانی، مورد بهرهکشی قرار میگیرند.
در این مصاحبه که بهمن سال 1360 انجام شده است، دادستان وقت انقلاب تهران درباره امکانات تحصیلی در زندان اوین گفته ما در گذشته امکانات دروس جدید را برای زندانیان کاملا فراهم کرده بودیم، منتها بعد از ۳۰ خرداد که اینها جمعیتشان در زندان زیاد شد، یک مقداری آن امکانات کم شد.
او خسرو گلسرخی است، شاعر و روزنامه نگاری که در سال ۱۳۵۱ به همراه یازده نفر دیگر متهم به اقدام برای گروکانگیری ولیعهد سیزده ساله در ازای آزادی زندانیان سیاسی شد. گروهی که فعالیت سیاسی خاصی نداشتند و اقدام عملی از آن ها سر نزده بود اما تبدیل به مهم ترین اتفاق سیاسی زمان خود شدند...