این پایاننامه به بررسی مفهوم «انسان اضافی» در چارچوب شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقه قلعه گنج در جنوب کرمان میپردازد. مسئله اصلی پژوهش، تحلیل چگونگی تأثیر مداخلات دولتی، بحرانهای زیستمحیطی، ساختارهای قدرت در شکلگیری شبکههای وفاداری، توزیع منابع و ایجاد یا طرد انسانهای «اضافی» است. این پژوهش، تلاش میکند نشان دهد که فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی نظیر افول کشاورزی و گسترش اقتصاد غیررسمی مانند قاچاق، چگونه به شکلگیری اقتصادهای جدید و وضعیتهای متناقض اجتماعی در این منطقه منجر شده است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی سازوکارهای تولید انسانهای «اضافی» در منطقه و بررسی اثرات آن بر بازتولید ساختارهای نابرابری و وابستگی است.
نویسنده
یگانه شوق الشعراء
انسان اضافی کیست؟ / منظور از انسان اضافی انسان رها شده است؛ انسانی که موضوع هیچ نوع برنامهریزی قرار نمیگیرد/ شبکهای از حامیان و پیروان توسط گروههای قدرت شکل میگیرد/ اخلاق اقتصادی روستاییان در حال تغییر است/ در عمل ما با روایتهای شکست و ورشکستگی مواجه هستیم/ این موارد نشان میدهد فرآیندهای قبلی دیگر کار نمیکنند/ یکسری نگرشها و ارزشهای جدید در حال شکل گرفتن است/ در گذشته اگر فردی ورشکسته میشد، همه به او کمک میکردند، اما امروز این نگرش شکل گرفتهاست که فرد شکستخورده به اندازه کافی تلاش نکردهاست/ نگرشها به واسطه مواجهات مختلف به دلیل تغییرات ریشهای تکنولوژی در حال تغییر است/ بخش دیگر موضوع با فروپاشی اخلاق اقتصادی قبلی ارتباط دارد/ یکسری افراد در این تحول اقتصادی توانستهاند دوام بیاورند، اما در عمل این کار برای کسانی ممکن بود که سرمایه پیشینی داشتند/ در عمل عدهای، چارهای ندارند و به معنایی اضافی هستند/ به صورت کلی تعداد زیادی از افراد شغلی ندارند/ کشاورزان سرمایهدار، هکتارها زمین را اجاره میکنند و به واسطه روابط شخصی، مجوز حفر چاههای عمیق را میگیرند و محصولات آببر زیادی میکارند/ بعضی از افراد به عنوان کارگر فصلی برای این کشاورزان سرمایهدار کار میکنند/ تنها گزینه برای تعدادی از افراد قاچاق سوخت است/ این کار به شدت خطرناک است و بسیاری از جوانان راهی جز انجام این کار ندارند/ هیچ راهحل جهانشمولی برای حل این مشکلات وجود ندارد/ چهگونه میتوان مسائل روستایی را حل کرد؟ / یکی از ستونهای اصلی توسعه ایران، توسعه روستاها است/ یک حداقلهایی باید باشد تا روستاییان بتوانند خودشان وضعیت خود را سامان دهند/ توانمند کردن روستاییان یکی از راهحلها است، اما نباید به صورت شعاری به آن عمل شود