روزنامه «هممیهن» با گزارشی با عنوان «تعرض بهنام تنبیه سربازی»، از فاجعهای پرده برداشت که در سکوت مدرسهای در شهرری اتفاق افتاده بود. معلم کلاس پنجم با بردن دانشآموزان به نمازخانه و عنوانی جعلی به نام «تنبیه سربازی»، اقدام به لمس بدن آنها، فشار جسمی، تهدید و آزار جنسی میکرد. با افشای ماجرا، معلم اخراج شد و پرونده به حراست آموزشوپرورش ارجاع داده شد، اما بسیاری از خانوادهها به دلیل فشار اجتماعی از پیگیری حقوقی خودداری کردند. سعید فراهانی، مدیر روابط عمومی آموزشوپرورش شهرستانهای استان تهران اعلام کرد که معلم متهم به تعرض به دانشآموزان در یکی از مدارس جنوب تهران از کار برکنار و از کلاس درس کنار گذاشته شده است. به گفته وی، این ادعا در حال بررسی است و تحقیقات از سوی حراست اداره کل در حال انجام است. مقامات آموزشوپرورش تأکید کردهاند که در صورت تأیید اتهامات، برخورد قاطعی با فرد خاطی خواهد شد.
چنین فجایعی نباید تلاش و زحمت معلمانی که برای تربیت نسل آینده تلاش میکنند را به زیر سوال ببرد. چندی پیش داوطلبانی که برای ورود به حرفه معلمی با کد ۱۹ رو به رو شده بودند از جلسات گزینش خود با روزنامه اینترنتی فراز گفتگو کردند. در آن جلسات گزینش، خبری از ارزیابی سلامت روان، انگیزه معلمی یا آگاهی از حقوق کودک نبود. پرسشها اغلب محدود به مسائل ظاهری و اعتقادی بودند:
۱. آیا نمازت قضا میشود؟
۲. چهقدر از موهایت بیرون است؟
۳. برای شوهرت آرایش میکنی؟
۴. استوریها و لایکهایت درباره چیست؟
محمدرضا نیکنژاد کارشناس آموزشی در این باره میگوید: «اصلاً در جلسات گزینش معلمان، ساز وکاری برای شناسایی بیماریهای روانی، انحرافات جنسی یا خشونتورزی وجود ندارد. نه تعریف مشخصی هست، نه ابزار علمیای بهکار گرفته میشود. حتی شاید کلاً چنین دغدغهای برای سیستم وجود ندارد.» او ادامه میدهد: «ما هزاران اختلال و گرفتاری شخصیتی داریم که در روند گزینش دیده نمیشوند. مثلاً کسی ممکن است ذاتاً خشن باشد یا دچار گرایشهای انحرافی باشد، اما چون با معیارهای ظاهری تطابق دارد، تأیید میشود. من خودم معلم صنفی بودم، ۲۷ سال سابقه کار داشتم، اما بهخاطر فعالیتهای صنفی از گزینش رد شدم. اینها فقط نمایشی برای بالادستیهاست، نه ابزار تشخیص صلاحیت واقعی.»
در فنلاند، معلمی یکی از معتبرترین مشاغل است و فقط ۱۰ درصد از متقاضیان وارد دورههای تربیت معلم میشوند. آنها باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشند، نمرات درخشان و انگیزه روشن برای معلمی ارائه دهند، دو سال کامل تحت نظارت و ارزیابی شخصیتی قرار گیرند و از مراحل دقیق روانسنجی و مهارتهای ارتباطی عبور کنند. این کارشناس آموزشی در ادامه میکوید: «در این کشور، بهجای پرسیدن از درصد بیرونماندگی مو، از داوطلب میپرسند که چرا میخواهی معلم شوی؟ آیا سلامت روانی و انگیزه کافی برای این شغل داری؟ به همین دلیل، فنلاندیها معلمان را همتراز پزشکان و وکلا میدانند و برای تربیتشان، سالها وقت و منابع صرف میکنند. در حالی که در ایران، چنین پرسشی اساساً وجود ندارد.»
نیکنژاد با انتقاد از وضعیت آموزش در دانشگاه فرهنگیان میافزاید: «من خودم دبیری خواندهام ولی در آن دوره، چیزی که بعدها در حرفه معلمی به کارم بیاید یاد نگرفتم. الان وضع بدتر هم شده است. آموزشهایی که باید معلمان را برای مواجهه با مسائل پیچیده آماده کند یا نیست یا ناکارآمد است.»
او نگاه دولت را اینگونه توصیف میکند: «دولت حاضر نیست برای تربیت معلم هزینه کند. میگوید چرا باید ۴ سال حقوق و آموزش بدهم وقتی در بازار به معلم ارزان دسترسی دارم؟ در حالی که معلمی در دنیا یک شغل تخصصی است و هرکسی نمیتواند معلم باشد. باید بررسی شود چرا کسی که با حقوق کم قانع به انجام این کار میشود؟ اصلاً چرا افراد معلم میشوند؟ این موضوع یک زنگ خطر است.»
فاجعهای که در شهرری رخ داد، تنها یک نمونه از بیتوجهی ساختاری به سلامت روان معلمان و نبود ارزیابیهای واقعی در فرآیند جذب است. سیستمی که تنها بر چادر، ظاهر و باور سیاسی تمرکز دارد، نمیتواند تشخیص دهد چه کسی در آینده کودکان، فاجعه میآفریند.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
ابراهیم رضایی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با فراز:
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی