حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین ایران به تازگی در اظهاراتی در مورد چگونگی انتخاب خود به عنوان مسئول پرونده هستهای ایران در سال ۱۳۸۲، به مسئله آلودگی سانتریفیوژهای ایران در آن دوران اشاره کرده است. روحانی با اشاره به بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۳۸۲ گفت: «آژانس نمونهبرداری کرد و اعلام شد که ما غنیسازی ۸۰ درصدی داریم.»
روحانی با اشاره به حمله آمریکا به عراق در همان دوران، تاکید میکند حساسیتها نسبت به فعالیتهای هستهای ایران به اوج میرسد و گزارش آژانس از اثرات غنیسازی ۸۰ درصدی اوضاع را بدتر میکند. به گفته روحانی، سازمان انرژی اتمی تا پیش از بازررسی آژانس هیچ اطلاعی از علت آلودگی هستهای نداشت و در ابتدا این گزارش را توطئه آمریکا میدانست.
روحانی میگوید: «بعدا معلوم شد این آلودگی به خاطر چه بوده. سانتریفیوژی که ما از دلال گرفته بودیم، سانتریفیوژ دست دوم بود، همه جا را آلوده کرده بود. سازمان انرژی اتمی ما هم نمیدانست، فکر میکرد سانتریفیوژهای نو خریداری شده است. در حالی که، این سانتریفیوژها متعلق به کشوری بود که قبلا برای غنیسازی ۸۰ ۹۰ درصدی از آنها استفاده کرده و در این جا، تمام تاسیسات ما را آلوده کرد.»
حسن روحانی در اظهارات اخیر خود اسمی از آن کشور نمیآورد. با این همه، طی این سالها بارها نقش «پاکستان» و «عبدالقدیرخان» در آلودگی سایتهای هستهای ایران روشن شده است؛ آلودگی که فعالیتهای هستهای ایران را وارد تنش کرد.
در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳ میلادی)، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جریان بازرسی از تأسیسات هستهای ایران، از جمله سایت نطنز ردپای اورانیوم با غنای بالا (HEU) را کشف کردند. این کشف نگرانیهایی را دربارهٔ احتمال فعالیتهای پنهانی در برنامه هستهای ایران برانگیخت.
با طرح گزارش بازررسیها از سایتهای هستهای ایران، ایران اعلام کرد آلودگی هستهای به داخل کشور ارتباطی ندارد و در واقع به دلیل آلودگی خود سانتریفیوژهای وارداتی است. ایران همچنین به آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخواست کرد شواهد و مستندات مربوط به تطبیق آلودگی کشفشده با نمونههای پاکستانی را بررسی کند. با وجود درخواست آژانس برای دسترسی به قطعات سانتریفیوژهای پاکستان برای مقایسه آن با آثار یافته شده در ایران، پاکستان بالاخره پس از دو سال یعنی اواخر سال ۸۳ قطعات موردنیاز را در اختیار بازرسان آژانس قرار داد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس خرداد ۱۳۸۴ به نقل از یک دیپمات نزدیک به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گزارش داد که بررسی سانتریفیوژهای پاکستان، درستی اظهارات ایران را نشان داده است. با این حال، آژانس تا مدتها از تایید رسمی این گزارش خودداری کرد. در سال ۱۳۸۶، «محمد البرادعی»، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در گزارش خود از برنامه هستهای ایران، تایید کرد که آلودگی هستهای در سایت نظنز، منشا خارجی دارد.
پیش از این، در سال ۱۳۸۴، «شیخ رشید احمد»، وزیر اطلاعرسانی پاکستان اعلام کرده بود که «عبدالقدیر خان»، پدر بمب اتمی پاکستان، دستگاههای سانتریفیوژ اورانیوم را به ایران فروخته است. ارتباط هستهای خان با ایران البته به سالها پیش از این ماجرا باز میگشت.
سالهاست که نقش عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستانی، در انتقال فناوری هستهای به ایران مطرح است. بر اساس گزارشها، این همکاریها در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ شمسی (اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی) آغاز شد. خان در اعترافات خود اعلام کرده که به درخواست «ژنرال امتیاز»، مشاور دفاعی «بینظیر بوتو» نخستوزیر وقت پاکستان، فناوری سانتریفیوژهای مدل P1 را به ایران منتقل کرده است. او همچنین اشاره کرد که این انتقال با اطلاع و دستور مستقیم بینظیر بوتو صورت گرفته است. این همکاریها شامل ارائه نقشهها، تجهیزات و اطلاعات فنی به ایران بود. خان در نامهای به همسرش در سال ۱۳۸۲ که بعدها فاکسنیوز آن را منتشر کرد، مینویسد: «ما به لطف بینظير بوتو، يكسری از نقشهها و برخی از قطعات (سانتريفيوژ) را به ايران داديم. همچنين نام فروشندگان را به ايران داديم».
پس از این که بحث از آلودگیهای هستهای در سایت نظنز پررنگ شد، خان در یک برنامه تلویزیونی پاکستانی اعتراف کرد که فناوری هستهای را به کشورهای ایران، لیبی و کره شمالی منتقل کرده است. با این حال، دولت پاکستان ادعا کرد که این اقدامات بهصورت شخصی و بدون اطلاع دولت انجام شده است.
فاکسنیوز در سال ۱۳۹۰، با انتشار نامههای خان به همسرش در سال ۱۳۸۲، جزئیات تازهای از ورود سانتریفیوژهای آلوده به ایران را فاش کرد. او در مورد انتقال این قطعات از پاکستان به ایران، از نقش یک واسطه سریلانکایی پرده برمیدارد و مینویسد: «ايرانیها خودشان براي خريد، فرآوری و ساخت قطعات و تجهيزات (سانتريفيوژ) بازگشتند. چند سال بود كه از آنها خبری نبود. ده سال پیش از آن، «طاهر»، يكي از واسطهها با مليت سريلانكايي، درخواست قطعات سانتريفيوژ كرده بود، ولی دویست سری از قطعات كاركرده را كه در انبار بود و برخي قطعات ساخته شده را براي او از طريق پسرعمويش فاروق فرستاديم و او احتمالا آنها را به ايرانيها داد! در بين آنها قطعات اصلي نبود و بدون آنها امكان نداشت پروژه راه بيفتد؛ افزون بر اينكه اين قطعات قديمي و بيشتر آنها دور انداختنی بود و ممكن نبود كه بتوانند يك دستگاه سانتريفيوژ را با آنها با سرعت مناسب (63 هزار دور در دقيقه) راه اندازی كنند.»
هرچند چند و چون فروش سانتریفیوژهای آلوده در بستهبندیهای نو به ایران هرگز به طور کامل روشن نشد، سایه این مسئله تا سالها و شاید تا همین امروز، بر سر برنامه هستهای ایران حس میشود.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش