شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، زن یزدی برای درمان درد زانو، به مطب پزشکی در شهر مراجعه میکند و بدون آزمایش یا بررسی اولیه، تزریق پیآرپی روی او انجام میشود. نتیجه، یک عفونت شدید در کل بدن و شوک عفونی بود. چهارشنبه همان هفته، با وضعیت وخیم، به بیمارستان شهید صدوقی منتقل میشود. اما با وجود عفونت گسترده و افت پلاکت، پزشک اورژانس بیمار را همان روز مرخص میکند. صبح روز بعد، مادر وارد شوک میشود و بار دیگر به اورژانس بازمیگردد. پزشکان میگویند: «تخت ICU نداریم، اگر میماند، اینجا تلف میشود.» در بخش ICU همان بیمارستان، بیماری افغانی ۲۱ روز بستری است و تختی برای مادر این دختر یزدی پیدا نمیشود. مجبورند او را با رضایت شخصی به بیمارستان خصوصی ببرند و برای هر شب ۲۲ میلیون تومان بپردازند. دردی دیگر، کنار درد بیمار. حالا مادر ۱۲ شب است که در آیسییو بستریست. عفونت بیشتر شده، گلویش را سوراخ کردهاند، کلیهها و کبد هم درگیر شدهاند. اما دختر هنوز امید دارد. امید به یک لحظه، یک نگاه، یک صدای آشنا از مادری که زندگیاش در انتظار یک تخت خاکستری مانده است.
آمار رسمی وزارت بهداشت میگوید که ایران حدود ۱۵۱ هزار تخت بیمارستانی فعال دارد؛ یعنی فقط ۱.۹ تخت به ازای هر هزار نفر جمعیت. این در حالیست که میانگین جهانی حدود ۳ تخت و در ژاپن یا کرهجنوبی حتی تا ۱۳ تخت میرسد. در بخش ICU، شرایط وخیمتر است. در حال حاضر کشور با کمبود ۱۲ هزار تخت ویژه مواجه است. یعنی هر روز بیمارانی مثل مادر این گزارش، میان مرگ و تخت، دست به دعا میبرند. برای درک بهتر وضعیت ایران به سرانه تخت بیمارستانی چند کشور اشاره میکنیم: ژاپن: ۱۳.۰۵ تخت، کره جنوبی: ۱۲.۲۷و آلمان: ۸.۰۵ تخت.
همزمان، حضور بیرویه مهاجران غیرقانونی افغانی که آمار دقیقی از تعداد آنها در دسترس نیست، فشار زیادی بر نظام بهداشت کشور وارد کرده است. بسیاری از این مهاجران، بدون بیمه و با هزینه دولت ایران از خدمات درمانی استفاده میکنند. در شهرهایی، چون یزد که مقصد اصلی مهاجران هستند، کمبود امکانات درمانی بیشتر احساس میشود. همین موضوع باعث میشود بیماران بومی، با وجود مالیاتدهی و حق شهروندی، از دسترسی به بخشهای حیاتی مانند ICU محروم بمانند. بسیاری از این مهاجران در یزد بدون پرداخت کوچکترین هزینهای، خدمات درمانی دریافت میکنند. یک منبع آگاه در این باره به فراز میگوید: «افغانیها یاد گرفتهاند. بستری میشوند، اعلام میکنند توان پرداخت هزینهها را ندارند و بعد از چند روز معطلی و اشغال تختهای بیمارستانها مرخص میشوند. یزدیها در صفهای طولانی درمانگاههای دولتی میمانند و در آخر هم مجبور میشوند به بیمارستانها و درمانگاههای خصوصی مراجعه کنند.» به تازگی نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور با بیان اینکه طبق سرشماریها اتباع ۲ میلیون و ۳۴ هزار و ۴۶۹ نفر دارای برگه سرشماری هستند، گفت: «البته یک عده از آنها طرد شدهاند. کسانی که برگه سرشماری دارند، هیچ برتری نسبت به اتباع غیرقانونی ندارند. صرفاً اینکه میخواهند در ایران زندگی کنند و خود اظهاری کنند، قانونی محسوب نمیشوند. این افراد به سمت شهرهایی رفتند که کار بیشتری در آنها وجود دارد. عمده اتباع در تهران، خراسان، اصفهان، یزد و شیراز حضور دارند و بیشتر آنها در صنعت و بخشی از آنها در کشاورزی به کار گرفته میشوند.»
سهم یزدیها از تختهای دولتی بیمارستانهای یزد چقدر است؟ چند درصد از ظرفیت بیمارستانها در اختیار بیماران غیرایرانی است؟ و چه برنامهای برای مدیریت این وضعیت وجود دارد؟ خانوادههایی که بیمه تکمیلی ندارند، نمیتوانند هزینههای درمان در بیمارستانهای خصوصی را بپردازند. چه کسی پاسخگوی جانهاییست که فقط به دلیل «نبود تخت» از دست میروند؟ نیاز است آمار تختهای ICU/CCU تخصیصیافته به بیماران غیرایرانی در هر استان به صورت شفاف اعلام شود. همچنین ساماندهی فوری مهاجران غیرقانونی باید در دستور کار برنامهریزان قرار بگیرد.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش