در سال ۱۳۹۴، دولت وقت تصمیم گرفت با اصلاح قیمت سوخت هواپیما، آن را بهتدریج به قیمت واقعی جهانی نزدیک کند. قیمت هر لیتر سوخت هواپیما ۶۰۰ تومان تعیین شد تا به مرور زمان پلکانی افزایش یابد. اما مانند بسیاری از تصمیمات اصلاحی در کشور، این هم روی کاغذ باقی ماند.
تا پایان سال ۱۴۰۳، یعنی بهمدت ۱۰ سال تمام، این نرخ تغییری نکرد. این در حالی است که در همین بازه، قیمت دلار از حدود ۳ هزار تومان به بالای ۹۰ هزار تومان رسید؛ یعنی بیش از ۳۰ برابر شد. اما قیمت سوخت هواپیما ۶۰۰ تومان مانده بود.
در بودجه ۱۴۰۴، دولت چهاردهم عزم خود را جزم کرد تا بالاخره قدمی بردارد و قیمت سوخت هواپیما را از ۶۰۰ تومان به ۶۶۰۰ تومان افزایش داد. عددی که روی کاغذ ۱۱ برابر شده، اما در واقعیت هیچ تغییری در ماهیت یارانه پنهان سوخت ایجاد نکرده است؛ چرا که در همین زمان، نرخ ارز نیز رشد قابل توجهی داشته است.
محاسبه کنیم که این یارانه پنهان، چقدر از جیب مردم خرج داشته است:
بر اساس آمار رسمی، در سال ۱۴۰۳ بیش از ۱ میلیارد و ۵۷۰ میلیون لیتر سوخت هواپیما توزیع شده که بهطور متوسط، روزانه ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار لیتر میشود. این سوخت با نرخ ۶۰۰ تومان به ایرلاینهای داخلی فروخته شده؛ در حالی که قیمت جهانی ،فوب خاورمیانه، در سال ۱۴۰۳ حدود ۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان بوده است.اختلاف قیمت داخلی با قیمت جهانی، چیزی در حدود ۳۷ هزار و ۹۰۰ تومان به ازای هر لیتر است؛ بنابراین با احتساب مصرف سوخت ۴ میلیونی ایرلاینهای داخلی، روزانه حدود ۱۵۰ میلیارد تومان یارانه پنهان فقط در حوزه سوخت هواپیما توزیع شده. یعنی سالانه بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان!
با افزایش نرخ سوخت به ۶۶۰۰ تومان در سال ۱۴۰۴، و نرخ ارز حدود ۸۰ هزار تومان و با فرض مصرف سوخت مانند سال گذشته، این رقم تغییری اساسی نمیکند؛ امسال هم حدود ۵۴ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان صرف سوخت هواپیما خواهد شد. بهعبارتی، همچنان روزانه ۱۵۰ میلیارد تومان از بیتالمال صرف رفاه اقلیتی خاص میرود.
طبق اعلام محمدصادق کریمی، رئیس امور انرژی سازمان برنامه و بودجه، تنها ۵ درصد مردم ایران از حملونقل هوایی استفاده میکنند. بنابراین، ۹۵ درصد مردم که از مترو، اتوبوس، تاکسی، قطار و سایر روشهای حملونقل عمومی استفاده میکنند، نهتنها نفعی از این یارانه نمیبرند، بلکه هزینهاش را نیز از جیب خود میپردازند.
این یعنی توزیع روزانه ۱۵۰ میلیارد تومان منابع ملی برای تنها ۵ درصد مردم.
حالا بیایید تصور کنیم ۵۰ هزار میلیارد تومان در سال، به جای یارانه سوخت هواپیما، صرف توسعه مترو و اتوبوس میشد: با این رقم امکان احداث ۵۰ ایستگاه مترو در کلانشهرهای کشور وجود داشت، یا میتوانستیم ۲۰ هزار دستگاه اتوبوس به ناوگان عمومی اضافه کنیم، یا حتی ۱۰۰ قطار ۷ واگنه برای مترو تهیه کنیم تا مردم روزانه با سختی و تحت فشار از مترو استفاده نکنند. در واقع، بهجای کمک به سفر هوایی اقلیتی برخوردار، میشد زندگی حملونقلی میلیونها نفر از مردم عادی را دگرگون کرد.
شاید برخی بپرسند: «آیا این یارانه حداقل باعث کنترل قیمت بلیت شده؟» پاسخ، متأسفانه منفی است.
در سال ۱۳۹۴، بلیت پرواز تهران-کیش حدود ۲۰ هزار تومان بود. امروز همین بلیت حداقل ۵ میلیون تومان قیمت دارد؛ یعنی افزایش ۲۵۰ برابری! این افزایش قیمت درحالی رخ داده که قیمت دلار آزاد تنها 30 برابر شده است. بنابراین حتی با پرداخت یارانه سنگین، اثر آن بر کنترل قیمت بلیط هواپیما نیز تاثیرگذار نبوده است. ذکر این نکته ضروری است که ۵ درصد جامعه که از هواپیما استفاده میکنند، مشکلی از بابت پرداخت بلیط ندارند و اگر قیمت افزایش هم پیدا کند و یارانهای پرداخت نشود، تاثیر بزرگی در تقاضای این صنعت رخ نخواهد داد.
این نوع یارانه نه با اصول چپگرایانه سازگار است، نه با مبانی لیبرالیسم. نه کمونیستها معتقدند باید ثروت عمومی را در جیب ثروتمندان ریخت، و نه طرفداران اقتصاد آزاد چنین توجیهی را میپذیرند. این سیاست، مصداق بارز اقتصاد ذینفعانه است. جایی که گروههایی، منابع عمومی را برای منافع اقلیتی قبضه میکنند. در این میان، مردم، مالیاتدهندگان، و عموم جامعه، فقط نظارهگر هزینهکرد بیتالمال برای رفاه غیرخودشان هستند.
حذف یارانه پنهان سوخت هواپیما، نهتنها به معنای اصلاح اقتصادی است، بلکه گامی بهسوی عدالت اجتماعی نیز هست. بازتوزیع این منابع به نفع خدمات عمومی، تنها راهی است که میتواند هم اثرگذاری اقتصادی داشته باشد، و هم مردم را درگیر رفاه واقعی کند.
دیگر وقت آن رسیده که بهجای حمایت از «پرواز ثروتمندان»، قطار زندگی عموم مردم را به حرکت درآوریم.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش