جماران نوشت: تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: حکومت ایران میخواهد خود را هادی ملت بداند. وقتی که شما خود را هادی بدانید، یعنی چیزی فراتر از ملت هستید و مردم حقی نسبت به شما ندارد. این شما هستید که به او لطف میکنید. بنیان تمام بحرانهای ایران در این رویکرد است. این بحران در مواردی خود را در عرصه اقتصاد و جاهایی خود را در عرصه فرهنگ، سیاست خارجی، سیاست داخلی و یا هر حوزه دیگری نشان میدهد. اراده حکومت است که می خواهد مدیریت امور کند و نه اجرای قانون. این دو موضوع کاملاً با هم متفاوت است.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از مقامات دولت گفته بود که ما مخالفان یا منتقدان منصف نداریم. شاید درست گفته باشد، ولی مگر در گذشته که خودتان در موضع منتقد دولت قبل بودید، انصاف داشتید که امروز انتظار انصاف از منتقدان و مخالفان خود دارید؟
عباس عبدی نوشت: مشکل اصلی ما فقدان حاکمیت قانون است، به عبارت دیگر قانون به واسطه اعتبار قانون اجرا نمیشود، بلکه به اعتبار مجری و صاحبان قدرت، اجرا میشود و اگر مجریان در مواردی تصمیم بگیرند که به گونه دیگر عمل شود آن خواهد شد و این به معنای آن است که اجرای قانون ناشی از اراده شخصی است.
عباس عبدی نوشت: تفاسیر حقوقی (از قانون) باید به گونهای معتبر و موجه باشد که بخش بزرگی از جامعه حقوقدانان کشور با آن همراهی کنند. تفسیرهای دلبخواه و به سود قدرت یا یک گروه، مصداق تفسیر به رای و سوءاستفاده از حق است و پذیرفتنی نیست.
عباس عبدی نوشت: اقتصاد ایران راهحل اقتصادی ندارد. علت نیز در سیطره سیاست بر همه حوزههای اقتصادی است که حوزه مستقلی را به نام اقتصاد به رسمیت نشناخته است. بنابراین مشکل ایران سیاسی است. مشکلات این حوزه است که به سایر امور از جمله اقتصاد نیز سرریز میشود.
عباس عبدی نوشت: اگر کسی را برای آزادی مقید کنند که درخواست عفو کند، مشکل ایجاد میشود. اگر آن فرد از ابتدا خود را مستحق هیچ مجازاتی نداند و همچنان بر بیگناهی خود اصرار کند، در این صورت اصرار بر نوشتن عفو، فقط برای تخریب شخصیت وی است و این موجب افزایش کینه و نفرت میشود.
عباس عبدی نوشت: این تصور که اتفاقاتی رخ داده که باید مجرمانه تعریف شوند و افراد آن زندان یا اعدام شوند بدون اینکه جنگ مسلحانهای رخ داده باشد، ناشی از همین رویکرد اشتباه است که گمان دارد، مشکل سیاست را با مجازات میتوان حل کرد.
روزنامه هم میهن نوشت: عباس عبدی ، در واکنش به بیانیه خاتمی گفت: اصلاحطلبی بهمعنای گذشته آن، که حضور در انتخابات و کار در داخل سیستم برای بهبود امور است، به بنبست رسیده است. مصداق آن انتخابات ۹۸ بود و این سیاست در انتخاب ۱۴۰۰ بهوضوح اثبات شد.
عباس عبدی نوشت: اگر نگاه آخرالزمانی (به برجام)، یک برداشت شخصی و محدود بود، چندان خطری نداشت، ولی هنگامی که اجرای سیاست خارجی مبتنی بر این نگاه باشد، خطرناک است، زیرا سرنوشت اقتصاد کشور و آینده مردم را گره میزند به برخی توهمات و خیالات و نتیجه همین میشود که شاهد آن هستیم.
عباس عبدی نوشت: آیا باید برای اعتراض و شعار دادن، کسی را محکوم کرد که امروز بخواهیم عفو وی را به عنوان یک اقدام منتآور مطرح کنیم؟ آیا ۴۴ سال پس از انقلابی که برای آزادی بوده باید این اقدامات را محکوم و عفو آن را منت دانست؟
عباس عبدی نوشت: مهمترین میراث انقلاب برای مردم ایران ایجاد اعتماد به نفس بود.این اصلیترین میراث انقلاب بود که اکنون ذوب و تبخیر شده است. از میان رفتن اعتماد به نفسی که میخواست زنده شود به زیان حکومت هم هست و چه بسا در نوبت بعدی به شکل کور و اعتراضات تخریبی خود را نشان دهد.
عباس عبدی نوشت: پذیرش قطعنامه نشانه شجاعت فرماندهی سیاسی جنگ بود. این نمونهای از تصمیمی است که پیش از اتفاقات اخیر باید درباره حجاب و پوشش زنان گرفته میشد، آنگاه متوجه میشدیم که جامعه چه استقبالی از این شجاعت نشان میداد.
عباس عبدی نوشت: چرا اصرار پشت اصرار میشود که یک میلیون شغل وعده داده شده محقق شده است؟ در حالی که اگر رقم ۶۶۰ هزار را با وعده رسمی ۸۵۰/۱ میلیون شغل در آبان سال گذشته مقایسه کنیم، حدود یکسوم است. اعلام آمار نادرست شایسته مقامات نیست و اثرات منفی دارد.
عباس عبدی نوشت: طرح جدیدی را عدهای از نمایندگان در مجلس ارایه کردهاند که خلاصهاش این است. لطفا حرف نزنید. ما در حال کار هستیم! متنی که باید در موزه قانونگذاری ثبت و ضبط شود و به عنوان کارنامه مجلس کنونی در تاریخ خواهد ماند، متنی که حتی ویژگیهای شکلی یک قانون را ندارد، چه رسد به لحاظ محتوا که ضد آزادی است.
عباس عبدی در اعتماد نوشت: هیات مولدسازی، موضوع بسیار عجیبی است و به کلی فاقد اعتبار حقوقی است، هر چند آییننامه آن منتشر شده است، ولی اصل چنین مصوبهای هنوز در روزنامه رسمی دیده نمیشود و چیزی که در این روزنامه نیاید، فاقد وجاهت قانونی است، اگر هم بیاید، باید مستندات قانونی آن روشن باشد.