مثل آن است که کسی در تب میسوزد ولی دماسنج دمای بدن او ۳۷ درجه نشان میدهد. خب طبیعی است که یا دماسنج درست کار نمیکند یا چشم بیننده مشکلی دارد که رقم را به جای ۳۹ و ۴۰، روی ۳۷ میبیند. آمارهای آقای رییسی از این نوع است
عباس عبدی نوشت: من هنوز باور نمیکنم که چرا باید خانم الهه محمدی یا بسیاری دیگر از زنان پیش و پس از این جریان اعتراضی همچنان در زندان باشند؟ چگونه ممکن است با وجود چنین زنانی در زندان و حتی رسیدگیهای قضایی غیرعلنی، بتوان از زنان تاثیرگذار امریکای لاتین یا آفریقا یا آسیای جنوب شرقی برای حضور در ایران دعوت کرد؟ یک لحظه خود را جای خانمهای زندانی بگذارید که دارند از تلویزیون این نشست را میبینند چه احساسی به حکومت و کشور خواهند داشت؟
عباس عبدی نوشت: اگر پروندهها به صورت تصادفی توزیع شود، دلیلی ندارد که احکام صادره میان شعب گوناگون فرق کند. پس اگر مقایسه شود و ببینیم که تفاوت معناداری میان احکام قضات وجود دارد این به منزله آن است که عدالت قضایی در آن شعب یا حداقل میان شعب نادیده گرفته میشود.
عباس عبدی نوشت: دولتی که از حقوقهای ناچیز حتی ۷ میلیون تومان مالیات میگیرد خودرو را بدون هیچ دلیلی به کسانی میفروشد که حتی اگر برای مصرف شخصی هم باشد، دلیلی ندارد که ارزانتر از بازار بخرند. این حد از گشادهدستی در توزیع رانت میان عدهای اندک، از کجا سرچشمه میگیرد؟
عباس عبدی در اعتماد نوشت: اگر قرار بر اعلام تروریست بودن آن باشد، باید پیشتر انجام میشد، نه الان و اگر حالا چنین کردهاند، نشان میدهد که مساله مربوط به چیز دیگری است.
عباس عبدی در یادداشت «براندازی واقعی خلق پول و قیمتگذاری» روزنامه اعتماد نوشت: ایراد اصلی به این رویکرد آنجاست که همه قدرت و امکانات مادی را نزد خود حفظ میکند تا ابزاری برای اجرای اهدافش باشد. این امکانات را از طریق اختلال در نظام مدیریتی جوامع جدید انجام داده و همزمان نیز دو اقدام را در دستور کار قرار میدهد. اول خلق پول و نقدینگی، دوم قیمتگذاری با این دو اقدام میخواهند دو هدف متعارض را حل کنند. از یک طرف بودجه دولت را تامین کنند و از طرف دیگر رضایت مردم را جلب نمایند. کاری که شدنی نیست، زیرا این دو هدف به سرعت در تقابل با یکدیگر عمل میکنند. مثل دیگی که فشار از داخلش افزایش داده شود ولی دریچه تخلیه هم نداشته باشد.
عباس عبدی نوشت: هنگامی که حکومت خود را کارگزار مردم نداند و برای خود جایگاهی برتر تعریف کند، خواسته یا ناخواسته مردم را از صحنه مسئولیت مدنی دور میکند. نگاه مردم به چنین حکومتی میتواند مثبت یا منفی باشد ولی در هر حال آن را چیزی جز خود میداند و هنگام مشکلات، حکومت را تنها میگذارد.
عباس عبدی در اعتماد نوشت:جرقه اعتراضات ریشه در ماجرای پوشش زنان داشت. از این رو انتظار میرفت که مسوولان امر اصلاحاتی را در زمینه سیاستهای حکومت در امر پوشش در دستور کار قرار دهند. ولی آنچه دیده شد بیتوجهی برخی از نهادها و متولیان امر بود که یکی از مصادیق عجیب آن بیانیه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه است.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: اولین مشکل بیاعتمادی تجربی است. به عبارت دیگر همیشه و در گذشته اتفاقاتی رخ داده است که در زمان مناسب برملا نشده و حتی تکذیب شده است، ولی بعدا معلوم شده که حقیقت داشته است. جالب اینکه کسی هم درصدد پیگیری این موارد برنیامده است. در واقع این عدم پیگیری حکایت از آن میکند که آن پوشاندن حقیقت به نوعی ساختاری بوده است والا اگر کسی دروغ بگوید چرا نباید او را شناخت و معرفی و مجازات کرد؟
فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: ماجرای ۳ ماه گذشته به سیستم نشان داده ،مسئله اصلاً مثل دفعات قبل نیست و امکان ندارد با شیوههای بگیر و ببند مشکل حل شود.
عباس عبدی در یادداشتی نوشت: دولت رئیسی به زمین سفت خورد و خوشخیالانه ارز ۴۲۰۰ را برداشت، ولی چه برداشتنی؟ این برداشتن ارز نبود، بلکه همان ارز ۴۲۰۰ بود فقط مبلغ آن تغییر کرد. این اصلاح اقتصادی نبود، فقط یک تغییر قیمت ساده برای تامین کسری بودجه بود.
گمان نکنید که با سپر شدن دین، میتوان بار مسوولیت را از دوش آقایان برداشت. این رویکرد شما موجب میشود که به جای عمامهپرانی، دینپرانی هم رایج شود. این چه رفتاری است که عدهای خود را معادل دین گرفته و هر چیزی علیه خود را علیه دین معرفی میکنند؟ شما به جای آنکه دین را در جایگاه واقعی آنکه چتر است قرار دهید و خودتان را سپر آن کنید، در حال دنده معکوس هستید و دین را سپر خود میکنید.
عباس عبدی نوشت: به نظرم اگر رویکرد دفاع از حاکمیت قانون را مبنا قرار دهیم و همه موارد نقض را صریح و آشکار اعلام کنیم، امیدی به اصلاح است. هر تغییری پیش از رسیدن به حدی از حاکمیت قانون، آب در هاون کوبیدن است.
عباس عبدی نوشت: وضعیت زمینهای دو دولت در بیشتر شاخصها به سود دولت کنونی است، در نتیجه انتظار میرود که عملکردش نیز متناسب این شرایط، بهتر باشد، ولی واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد، تقریبا در همه موارد ناموفقتر بوده است.
عباس عبدی ، فعال سیاسی اصلاح طلب روزنامه هم میهن نوشت: با دیدن بیانیه جامعه مدرسین، چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه بهتنهایی گویا است.