شعر ، اگرکه همنفس مردم نباشد، از یاد میرود اما شعر ی که زندگی است، شعر ی که زیست و هستی مردمان سرزمینش را به دور از نقاب و تزئین و دروغ میسراید، شعر ی نیست که فراموش شود. شعر پرتو کرمانشاهی، ازین دست شعر ها بود پر از حسهای انسانیِ عشق، رنج، اضطراب وجودی انسان،تنهایی، غم، شادمانی و جهان و هر چه در آنست و حتی مرگ. شعر او، شعر انسان معاصر ماست و به همین سبب، شعر هایش، در زمان زندگی خودش، زیرلب بر دهان مردم سرزمینش جاری بود.
اولین شعر فروغ، بزرگترین حس ندامت او در دوران نویسندگیست؛ شعر گناه که توسط فریدون مشیری در مجله «روشنفکر» چاپ شد. شعر ی که گفته شده اعتراف فروغ به گناه بود. گناهی که در جریان سفرهای فروغ از اهواز به تهران با فردی به نام ناصر خدایار، سردبیر نشریه روشن فکر و کمی قبل از طلاق فروغ و شاپور شکل گرفت.