گزارش میدانی فراز؛ راسته سراجان در سیطرهی سرمایهداران افغانی
بررسی میدانی فراز، در پیگیری این موضوع پس از چند ماه، نشان میدهد این مساله ابعاد گستردهای دارد. سراجان ایرانی با مشکل مواجهند.
سهشنبه، ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۴. کنار خیابان «برهمه»، جوان لاغراندام موتراشیدهء افغانی آوازخوان راهش را میرفت. بیمقدمه بلند پرسید: «چه شده عامو؟ آدرس میخواهی؟»
«برهمه» کجاست؟
همینطور که راه میرفت، جواب داد: «همین پایین».
اول روز است و خیابان چندان شلوغ نیست و برخی مغازهها هنوز بستهاند و برخی تازه آب و جارو کردهاند. چرخیهایی هر از چندی در حال رفت و آمدند. برخی افغانیاند. در میان مغازهداران و کارگران نیز افغانیها به چشم میخورند و برخیشان با همولایتیها مقابل دری یا مغازهای و برخی هم با ایرانیها از دور در گپوگفتند.
سید جواد، جوان بیست وچند سالهای که در خیابان مصطفی خمینی، ابتدای خیابان مرادی در مغازهای مشغول کار است، میگوید: «قبلا جمعیت افغانها خیلی زیاد بود، این اواخر، مخصوصا بعد از جنگ کم شده است. برخی با پای خودشان رفتند، برخی را هم آمدند و بردند.»
سیدجواد درباره میزان حضور افغانها در صنعت سراجی میگوید: «خب هستند دیگر، خیلی هستند، خیلیهاشان اینجا مغازه دارند.»
وسط خیابان «مرادی»، ماموران شهرداری در حال درست کردن جوی آبند. چند قدم پایینتر، یعنی «برهمه»، داخل مغازهء کیف فروشی کوچکی، مردی میانسان به نام مجید با برادرش نشستهاند.

متوجه موضوع که میشود، با تلاش برای کنترل حرارت و هیجانش، در را میبندد، صندلی تعارف میکند برای نشستن و شروع میکند به توضیح دادن، اما انگار کلماتش از خودش پیش میافتند: «ایرانیها خودشان کردند. به آنها هم کار دادند، هم کار را یاد دادند، اما آنها چه کردند، اینهمه از امکانات اینجا استفاده کردند، همین مسجد را ببین...»
کمیبالاتر مسجد کوچکی بود مقابل «زیارتگاه کوچک هفت دختران» که مجید به آن اشار میکرد: «.. سالهای سال است هزاران بار رفتند و آمدند، از آب و دستشویی استفاده کردند، اما یکبار یکی از همین تریلیاردهایشان نیامد یک مایع دستشویی لااقل برای خودشان نگرفتند».
میگوید: «من کامل برایتان شرح میدهم چه اتفاقی افتاده است. آنها ابتدا آمدند در تولیدیها به قیمت ارزان کار کردند، چون هزینهای نداشتند. کار را که یاد گرفتند، شروع به تولید کردند به فیمت زیر قیمت ایرانیها ریختند در بازار. رقیب را که حذف کردند خودشان تعیین کننده قیمت شدند، حالا هم گرانتر از ایرانی میدهند، اما کسی متوجه نیست، چون دیگر بازار دست ایرانیها نیست اصلا. همانها که ایرانیها به آنها کار دادند، زیر پرو بالشان را گرفتند، حتی به باربرهای ایرانی هم بار نمیدادند. بین خودشان اینجور قرارهایی گذاشته بودند.»
مجید میگوید: «کل بازار را قبضه کردهاند. حالا که واردکننده هم شدهاند. کارگر ایرانی هم که راننده اسنپ شده است. بعضی از دوستان خود ما میگویند اشکال ندارد آنها بدبختند، بیچارهاند، ولی نمیداند فردا همین افغانی اینجا را میگیرد بعد پسر خودش باید برود برای او کار کند، همین الان هم همین است».
برادرش درباره کاهش جمعیت اتباع بعد از جنگ ۱۲ روزه میگوید: «کم شده است، اما برخی هم پنهان شدهاند و در کارگاههای تولیدی کار میکنند، اما قلدرهایشان هنوز ماندهاند»؛ و شروع میکند به نام بردن: «عبدالله رضایی و رحمت رضایی که برادرند، خیلی ثروتمندند».
مجید ادامه میدهد: «تریلیاردرند. رضایی خیلی ثروتمند است. نوری که اصلا هیچ، علیزاده، شیراحمدی، محمدی، هوشنگ عسگری... خیلیاند ۳۰،۲۰ نفری میشوند. کمترینشان روزی ۱.۵میلیارد درآمد دارد.»
در خیابان «مصطفی خمینی» داخل پاساژی در یک مغازه کیف فروشی دیگر، «کامران» پسر جوانی پشت میز نشسته است. او درباره حضور افغانها در صنعت سراجی، در حالی که سرش در گوشی موبایل است، با بیمیلی، چند کلمه بیشتر نمیگوید: «همه میدانند. مافیا شدهاند.»

در داخل پاساژ دیگری پیرمرد فروشنده کیفی نشتسته است. از پشت عینک در جواب درباره افغانها میپرسد: «دیگران چه میگویند؟»
میگویند: مافیا شدهاند. و او دوباره از پشت عینک نگاه میکند و سری تکان میدهد.
یکی از دوستانش از راه میرسد. رو به او از بالای عینکش میگوید: روزنامهنگار است درباره افغانها میپرسد.
دوستش با عصبانیت شروع میکند حرف زدن: «آقا اینها رییس شدهاند. کارگر ایرانی را مینشانند پشت میز هر ماموری بیاید میگویند مغازه برای اوست او هم که میداند چه بدبختی دارد که تن داده به این کار، اما رییس خودشانند، کل مغازهها را گرفتهاند» و اشاره میکند به مغازههای روبرویی و کناری که پشت میز فروش مردان افغانی نشستهاند.»
پیرمرد هر از چندی با نگاه از بالای عینک، انگار حرفهای دوستش را تکرار میکند.
دوستش همچنان با لحنی تند و عصبانی در حال حرف زدن است: «مغازهای که اجارهاش ۱۰۰میلیون است میآیند و ۱۵۰ میلیون اجاره میکنند تا من نتوانم در این بازار ادامه دهم و بعد میگیرد میدهد به یک افغانی. میروی بانک کارت را راه نمیاندازند بعد یک افغانی میآید میبینی برایش بلند میشوند چرا، چون پول دارد.
او ادامه میدهد: «بگویید برگردند خانه خودشان. ما نمیگوییم پرتشان کنند بیرون، نه آنها انسانند ما هم انسانیم، اما باور کنید افغانیها زندگیشان از ما بهتر است... نمیگویم همه را هم بیرون بیندازند، اما قاعده داشته باشد، تعریف کنند مثلا کارهای خدماتی نه اینکه تا اینجا پیش برود که بازار را قبضه کنند و ریییس شوند و کار به ایرانی هم ندهند. اینها خیلی پولدار و قلدر شدهاند، زور کسی به آنها نمیرسد، خیلی نفوذ دارند»؛ و شروع میکند چندتایی از اسمهایی که در بالا «مجید» گفته بود، تکرار کردن: «عبدالله رضایی وبرادرش رحمت، نوری...» و بعد میگوید: «فکر میکنم برخی از اینها حتی کارت ملی دارند.»
پیرمرد درحالی که سرش پایین است، میگوید: «بله احتمالا، عبدالله رضایی...»، و از بالای قاب عینکش نگاه میکند.

دولت و مساله اتباع
مرزهای شرقی کشور در دوره مرحوم ابراهیم رییسی-رییس جمهور پیشین- به شکل بیسابقهای به روی مهاجران افغانستانی باز شد.
جمعیت آنها بر اساس آمار منابع رسمی و دولتی تا ۷ میلیون و بر اساس آمار منابع غیر رسمی تا ۱۰ میلیون نفر نیز اعلام شده است.
در دولت مسعود پزشکیان تصمیماتی در راستای کنترل جمعیت آنها صورت گرفت. دولت در ۶ ماه گذشته موفق به شناسایی و اخراج یک میلیون و دویست هزار تبعه غیرمجاز افغانی شد و قرار است تا پایان سال ۸۰۰هزار نفر دیگر اخراج شوند.
به گفته مقامات وزارت کشور، سال آینده نیز اخراج اتباع غیرمجاز ادامه خواهد داشت تا ظرفیت مهاجران به میزان مطابق استانداردهای بینالمللی یعنی سه میلیون و ۱۵۰هزار نفر برسد.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، معتقدند جمعیت بالای اتباع به عنوان یک واحد میتواند بسترساز تهدیدات جمعیتی و امنیتی باشد. به اعتقاد آنان برخلاف بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر که مهاجران از کشورهای مختلفند، تمرکز ۷میلیونی مهاجران از یک کشور میتواند برای کشور مقصد خطرآفرین باشد.
میزان زاد و ولد افغانها در ایران به ازای هر زن ۴.۷ تا ۵ فرزند است، رقمی که درباره زنان ایرانی به ۱.۷ تا ۲.۵ فرزند میرسد.
خروج سرمایه از کشور، استفاده از امکانات رایگان، استفاده از یارانههای انرژی و کالاهای اساسی سبد مردم مانند نان، اشغال ظرفیتهای بازار کار برای کارگر ایرانی و افزایش وقوع جرایم از دیگر معضلات جمعیت بالای مهاجران افغان در ایران طی این سالها بوده است.

جدال بر سر بیگانه
بحث و جدلهای بسیاری از سوی مخالفان سامانبخشی حضور اتباع بیگانه در جریان بوده است. استدلالهای مخالفان بیشتر معطوف بر مسائلی از نوع کرامت انسانی و حقوق بشری است و در مقابل موافقان اخراج اتباع، از اولویتبخشی به حقوق مردم ایران، درک نظام بینالملل و تهدیدات جمعیتی و امنیتی میگویند.
مخالفان اخراج اتباع، طرف مقابل را به ترویج باورهای نژادپرستانه، ملیگرایی افراطی، مهاجرستیزی، ضدحقوق بشری و ضد انسانی متهم میکند. در مقابل موافقان، مخالفان ساماندهی اتباع را با نداشتن واقعبینی سیاسی، برخورد رمانتیک و فانتزی با مسایل امنیت ملی و یا پنهان کردن منافع شخصی پشت شعارهای حقوق بشری و نادیده گرفتن حقوق مردم ایران توصیف میکنند.
آنها استدلال میکنند؛ اصرار بر حقوق اتباع از سوی برخی جریانهای تندروی سیاسی مذهبی و همنوایی برخی گروههای شبهروشنفکری با آنان در حالی که بسیاریشان پیش از این نسبت به حقوق شهروندان ایرانی حساسیت و اعتراضی نداشتهاند نشان میدهد این افراد دارای منافعی هستند.
چندماه پیش بود که در همین راستا و بمنظور ساماندهی اتباع، دولت لایحهای به مجلس ارائه کرد که این لایحه به شکل طرحی ۷۲مادهای از مجلس بیرون آمد.
در طرح مجلس که بصورت اصل ۸۵ و به شکل مخفیانه این قانون به تصویب رسیده است، نه تنها امتیازات بسیاری برای اتباع در نظر گرفته شده، بلکه قانون اساسی نادیده گرفته شده است.
براساس قانون هیچ تبعه بیگانهای حق مالکیت اموال غیرمنقول را ندارد، اما بر اساس این قانون مجلس، امتیاز خرید و فروش اموال غیرمنقول و اعطای تابعیت از طریق عقد شرعی (صیغه موقت) به اتباع داده شده است.
اعتراضات بسیاری نسبت به این قانون شده است، اما تصویبکنندگان، معترضان را تهدید به برخورد کردهاند.
بر اساس نظرسنجی یک تیم جامعهشناسی (آرش نصر اصفهانی و همکارانش) سال ۱۳۹۸ (پیش از افزایش مهاجرت) در جنوب تهران (جنوب خط خیابان انقلاب) که بیشتر جمعیت افغانها نیز در این مناطق ساکن است، از هر دو نفر، یک نفر خواهان ممنوع شدن تهران برای حضور افغانستانیها بودهاند.
بر اساس نظرسنجی این تیم، همچنین قشرهای فقیرتر (افراد از خانوادههایی که با مشکلات معیشتی مواجه بودهاند) بیش از دیگران با ممنوع شدن تهران برای افغانستانیها موافق بودهاند.
درصد کسانی که خواهان سامانبخشی به وضعیت اتباع افغانی هستند بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه افزایش داشته است. برخی نظرسنجیها اعلام میکند که ۸۲ درصد مردم خواهان اخراج اتباع افغانی هستند.
درباره سرّاجی
گفتهاند؛ سرّاجی هنر- صنعتی است با تاریخی طولانی در ایران. هنرمند و صنعتگر پس از دباغی پوست به ساخت انواع کیف، کمربند، قطار فشنگ، زین اسب، جلد اسلحه، تابلو، قاب آیینه، قلمدان و ... میپردازد. در این هنر چرم ماده اصلی برای تولید محصولات است.
در زبان عربی به زین، سَرْج گفته میشود. پژوهشکده دایرةالمعارف ایرانی اسلامی نوشته است: ازاینرو، زینساز را سَرّاج، و کارگاه تولید زین و کار زینسازی را سَرّاجی نامیدهاند. در تهران قدیم، در کنار کار زیندوزی، پیشهای نیز به نام ترکشدوزی وجود داشت که هر دو جزو پیشۀ سراجی به شمار میرفتند. ترکشدوزان دو دسته بودند: یک دسته، ظریفکار که وسایل تجملی برای اسبهای سواری و کالسکههای اعیانی میساختند و دستۀ دیگر، که جهازات برای اسبهای درشکه و گاری درست میکردند.
نویسندۀ کتاب مشاغل قدیم، شغل سراج را ساختن زین، کیف، کمربند، حمایل و دیگر وسایل و تجهیزات چرمی همچون جامهدان، غلاف شمشیر، جلد تفنگ، حمایل نظامیان، فانسقه، جافشنگی، و هرچیزی که با چرم درست میشود، بهجز کفش، تعریف کرده است.


هشدار!
فروش خاک کشور قانونی میشود!
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
چرا مجلس با طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی مخالفت کرد؟
- تازهها
- پربازدیدها
مایکروسافت بزرگترین مغز مصنوعی جهان را ساخت!
کاهش ۳۰ درصدی عملکرد بانک کشاورزی با مدیریت متقی نیای جوان!
این ۶ نشانه را درباره حافظه جدی بگیرید
تهاتر اف-۳۵ با پیمان ابراهیم
هشدار امآی۵ درباره جاسوسی چین از قانونگذاران انگلیسی
زمستان بیت کوین آغاز شده است | ۳۰ میلیارد دلار در یک هفته به باد رفت
نابرابری حقوقی و پیامدهای خانوادگی؛ «حق طلاق»؛ تبعیض یا انحصار زندگی مشترک در دست مردان؟
اسرائیل اینگونه گوشی موبایل را هک و صاحبش را ترور میکند!
کاهش ۱۵ درصدی نیروی انسانی، عملاً امکانپذیر نیست
۲۹ میلیون گیمر در ایران به طور میانگین، روزانه ۸۳ دقیقه بازی میکنند
معاون پزشکیان: تهران دیگر ظرفیت «توسعه» ندارد
هر لیتر بنزین سوپر با چه قیمتی عرضه میشود؟
کمال خرازی: ایران آماده بررسی طرح ازسرگیری همکاریها با آژانس است
هفته نامه معاونت سیاسی سپاه: هر گوشی موبایل، یک سنگر است
روایت دانشجویان از آنچه در علوم تحقیقات گذشت
از رشت تا علوم و تحقیقات | ویدیوهای عجیبی که این روزها منتشر میشوند
زنوزی کیست و چگونه ثروتمند شد؟!
فرسودگی و خرابی قطارهای مترو/ عضو شورای شهر: ما هم نگرانیم
ویدیو: بمبهای سنگرشکن چگونه عمل میکنند؟
حاج علیاکبر انصاری که بود؟ ثروت پسرانش از کجا آمد؟
کوچکزاده دستکم در ۶ سال اخیر، حتی یکریال مالیات هم نداده است!
میهن: بستنی سهبعدی و حاشیههای تمامنشدنی
قیصر چگونه قیصر شد: داستان آفرینش یک اسطوره
لولیتا بخوان و به ایران حمله کن!
تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا
کشته شدن ۳۰۰ مهاجر افغانی: جعل خبر یا واقعیت؟
اینفوگرافیک؛ ۲۱ جنجال قالیباف در ۱۸ سال
یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...
نگاهی به مواضع معاون جدید پزشکیان
سازمان مدیریت راهبردی انرژی در اختیار طرفداران گرانسازی
بمناسبت سالروز شهادت پدر موشکی ایران
ایران بین دو جنگ | از دستهای خالی تا دفاع با سلاح ایرانی
مورد عجیب میدان انقلاب