«عارف بلندنظر» دانشآموخته جامعهشناسی به مطالعه کنشهای جمعی تشکلهای نیروی کار در بازه زمانی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ پرداخته است. هدف پژوهش بررسی نقش این تشکلها در سه سطح منابع اقتصادی، منابع اجتماعی و طبقهبندیهای عام جامعه است. در این راستا، نویسنده با تحلیل ابعاد مختلف اعتراضات، اعتصابات و توافقنامههای موجود، تلاش کرده تا روند شکلگیری و توسعه گروههای نیروی کار را تبیین کند.
علاوه بر این، این پژوهش از منظر حقوقی و با ارزیابی اسناد و برنامههای تشکلهای نیروی کار به تحلیل ارتباط آنها با مسائل طبقه اجتماعی و سیاستهای اقتصادی میپردازد. همچنین، پژوهش به بررسی زمینههای همگرایی و تضاد بین مطالبات نیروی کار و منافع عمومی پرداخته و تلاش کرده است تأثیر این عوامل بر سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی کشور را نشان دهد.
امروز بعد از ۸ دهه از تشکلهای کارگری چیزی باقی نمانده است/ آیا تشکلهای کارگری نماینده واقعی کارگران ایرانی هستند؟ / در سالهای انتهایی دهه ۹۰ با رشدی در اعتراضات و اعتصابات کارگری رو به رو شدیم/ اواخر قاجار شروع شکلگیری تشکل کارگری در ایران است/ در آن زمان با کارگران صنعتی رو به رو بودیم/ در سیر جنبش کارگری در ایران ما با فراز و فرودی مواجه هستیم/ در دورههایی این جنبش شکوفا و در برهههایی سرکوب میشود / همواره در جنبش دانشجویی ما با یک رفت و برگشتی رو به رو هستیم/ جنبش کارگری نتواسنت سنت پایداری را از خود به جای بگذارد و همواره تحت تاثیر جریانات سیاسی بود/ سیر تطور حقوق کار در این برهه مورد بررسی قرار گرفته است/ تطور قانون کار چه امکانها و امتناعهایی را برای کارگران ایجاد کرده است؟ / ما سعی کردیم نشان دهیم جنبش کارگری چگونه توانسته است بر مفاد قوانین کار تاثیر بگذارد؟ / بارقههایی از شکلگیری جنبش کارگری در دهه ۲۰ وجود داشت/ جنبش کارگری در آن زمان در حال تطور است/ ارتباط حزب توده در جنبش کارگری چه بود/ حزب توده از طریق ارگانهای کارگری خود منافع کارگران را پیگیری و با حضور خود در دولت این مطالبه را دنبال میکرد/ کمبود آمار یکی از مهمترین مشکلات برای مطالعه این حوزه است/ شورای متحده مرکزی سدی در برابری اعتراضات کارگری بود/ تشکلهای کارگری آیا نماینده کارگران هستند؟ / تلاطم فضای سیاسی کشور برای فهم تشکلهای کارگری بسیار مهم است/ طرح قانون کار سال ۱۳۲۵ یک قانون کار مترقی است که حق تشکلیابی و اعتصاب را به رسمیت میشناسد/ دولت تحت فشار جنبش کارگری این کار را انجام داد/ منطق حقوق کار متوازن کردن رابطه نابرابر کارگر و کارفرما است/ سال ۱۳۲۸ روح قانون کار زیر پا گذاشته میشود/ جنبش کارگری ایران چرا نتوانست رد و سنتی از خود به جا گذارد؟ / نمیتوانیم دستاوردهای این جنبش را به زیر سوال ببریم/ قانون کار ۱۳۳۷ تلاشی برای ایجاد سامان در روابط کار است/ دولت سعی میکند در جایگاه قیم کارگران قرار بگیرد و
عاملیت کارگران را از آنها سلب میکند/جنبش در قانون کار سال ۱۳۶۹ به چند تشکل رسمی اشاره شده است/سازمان بینالمللی کار هیچ توازن الزام آوری ندارد/ در قانون کار ایران، آزادی سندیکایی معنایی ندارد/ همواره به تشکل کارگری با دید امنیتی دیده میشود