بازار سرمایه ایران در سالهای اخیر با نوسانات زیادی مواجه بوده است. اما آنچه در لایههای زیرین بورس جریان دارد و بسیاری از سرمایهگذاران عادی شاید کمتر به آن توجه کرده باشند، روند نزولی سودآوری دلاری شرکتهای بورسی است. این روند نه تنها سیگنالی هشدارآمیز برای آینده بازار سرمایه است، بلکه بازتابی شفاف از واقعیتهای تلخ اقتصاد ایران به شمار میرود.
بر اساس دادههای موجود، سودآوری دلاری شرکتهای بورسی از ۲۱.۵ میلیارد دلار در زمستان ۱۴۰۰، به ۷.۷۷ میلیارد دلار در زمستان ۱۴۰۳ رسیده است؛ یعنی افتی معادل ۶۴ درصد در کمتر از سه سال. این کاهش پیوسته و قابل توجه، در حالی رخ داده که برخی از نمادهای بورسی رشدهای اسمی در سودآوری ریالی تجربه کردهاند. اما وقتی سود شرکتها را با نرخ آزاد دلار محاسبه میکنیم، حقیقت ماجرا آشکار میشود: بورس تهران در حال کوچک شدن است.
کاهش سودآوری دلاری شرکتها در بورس تهران دلایل متعددی دارد که ریشه بسیاری از آنها در شرایط کلی اقتصاد ایران است. از جمله مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بانک مرکزی در سالهای اخیر برای کنترل تورم، به افزایش نرخ بهره اقدام کرده است. این سیاست اگرچه ممکن است در کوتاهمدت برای مهار نقدینگی مؤثر باشد، اما در بلندمدت باعث افزایش هزینه سرمایه برای بنگاهها شده و عملاً فعالیتهای مولد را با محدودیت مواجه کرده است. بسیاری از شرکتها برای تأمین سرمایه در گردش، مجبور به پرداخت بهرههای سنگین هستند؛ موضوعی که حاشیه سود آنها را کاهش میدهد.
یکی از جدیترین بحرانهای ساختاری اقتصاد ایران در سالهای اخیر، ناپایداری تأمین انرژی بهویژه برق بوده است. در دولت سیزدهم، برای جلوگیری از قطعی برق منازل، سیاستی اعمال شد که بهموجب آن، برق بسیاری از کارخانهها قطع میشد. این اقدام ضربهای سنگین به ظرفیت تولید صنایع وارد کرده و منجر به کاهش تولید، صادرات، و نهایتاً سودآوری شده است.
در حالیکه نرخ دلار در بازار آزاد با روندی افزایشی مواجه بوده، بسیاری از شرکتهای بورسی ناچار به تسعیر ارز با نرخهای پایینتر از نرخ بازار شدهاند. این مداخله در نرخ دلار صادراتی شرکتها سودآوری صنایع صادرات محور مانند پتروشیمی و فولاد را کاهش داده و عملاً مانع از انتقال منافع ارزی به سهامداران شده است.
بیثباتی قوانین، وضع مالیاتهای جدید بدون مشورت با بخش خصوصی، عدم دسترسی به بازارهای جهانی به دلیل تحریمها، و افت شدید سرمایهگذاری خارجی، از دیگر عواملی هستند که سودآوری شرکتها را تحت تأثیر قرار دادهاند. بخش خصوصی در چنین فضایی نمیتواند برای توسعه برنامهریزی کند و در نتیجه، انگیزهای برای افزایش تولید و صادرات نخواهد داشت.
طی سالهای گذشته بورس تهران با رشدهای موقتی همراه بوده، اما واقعیت آن است که سرمایهگذاران زمانی به بازار بازمیگردند که چشمانداز سودآوری واقعی وجود داشته باشد و تا زمانی که اقتصاد ایران اصلاح نشود، بورس نیز همچنان در رکود باقی خواهد ماند.
بازار سرمایه آینه تمامنمای اقتصاد کشور است. سودآوری شرکتها نمیتواند در سایه قوانین نادرست افزایش یابد؛ باید زیرساختها، سیاستهای انرژی، قوانین مالیاتی، و فضای سرمایهگذاری همگی در مسیری قرار گیرند که منجر به رشد واقعی تولید و صادرات شود. تنها در این صورت است که میتوان به بازگشت رونق پایدار به بورس تهران امید داشت.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش